معنی &.n): بسط، ارتجاع، قطعه(زمین)، اتساع، کوشش، خط , (.iv &.tv): کشیدن، امتداددادن، بسط دادن، منبسط , کردن، کشامدن، کشاوردن، کش دادن، گشادشدن، (.jda , ممتد، دوره، مدت, معنی &پئ): بسط، ارتجاع، قطعه(زمین)، اتساع، کوشش، خط پ (پهذ &پفذ): کشیدن، امتداددادن، بسط دادن، منبسط پ کردن، کشامدن، کشاوردن، کش دادن، گشادشدن، (پنیش پ ممتد، دوره، مدت, معنی &,n): fsz، اcت[اu، rzui(xkdj)، hsاu، lmaa، oz , (,iv &,tv): ladbj، اkتbاbbاbj، fsz bاbj، kjfsz , lcbj، laاkbj، laاmcbj، la bاbj، ;aاbabj، (,jda , kkتb، bmci، kbت, معنی اصطلاح &.n): بسط، ارتجاع، قطعه(زمین)، اتساع، کوشش، خط , (.iv &.tv): کشیدن، امتداددادن، بسط دادن، منبسط , کردن، کشامدن، کشاوردن، کش دادن، گشادشدن، (.jda , ممتد، دوره، مدت, معادل &.n): بسط، ارتجاع، قطعه(زمین)، اتساع، کوشش، خط , (.iv &.tv): کشیدن، امتداددادن، بسط دادن، منبسط , کردن، کشامدن، کشاوردن، کش دادن، گشادشدن، (.jda , ممتد، دوره، مدت, &.n): بسط، ارتجاع، قطعه(زمین)، اتساع، کوشش، خط , (.iv &.tv): کشیدن، امتداددادن، بسط دادن، منبسط , کردن، کشامدن، کشاوردن، کش دادن، گشادشدن، (.jda , ممتد، دوره، مدت چی میشه؟, &.n): بسط، ارتجاع، قطعه(زمین)، اتساع، کوشش، خط , (.iv &.tv): کشیدن، امتداددادن، بسط دادن، منبسط , کردن، کشامدن، کشاوردن، کش دادن، گشادشدن، (.jda , ممتد، دوره، مدت یعنی چی؟, &.n): بسط، ارتجاع، قطعه(زمین)، اتساع، کوشش، خط , (.iv &.tv): کشیدن، امتداددادن، بسط دادن، منبسط , کردن، کشامدن، کشاوردن، کش دادن، گشادشدن، (.jda , ممتد، دوره، مدت synonym, &.n): بسط، ارتجاع، قطعه(زمین)، اتساع، کوشش، خط , (.iv &.tv): کشیدن، امتداددادن، بسط دادن، منبسط , کردن، کشامدن، کشاوردن، کش دادن، گشادشدن، (.jda , ممتد، دوره، مدت definition,